![]()
RSS
POWERED BY
LoxBlog.Com
|
به علم کلام و ابجد ماه ماه الله هست به ابجد ماه 46 یعنی محمد20+26 علی = 46 ماه 46+46= 72 شهید کربلاء ماه عالم بوده اند 72+72= 144 به ابجد کبیر و صغیر اسلام 144 ضرب 12 امام 12ضربدره 12= 144 یعنی 114سوره قرآن 114+30 جزء آن = 144 به ابجد کبیر و صغیر اسلام 144 ضرب 12 امام اهل بیت رسوالله و جانشینان بحق ایشان میباشند ساعت 12 ماها 12 اهل12 حق 12 اسلام 12 اخلاق12 انجمن12نجاتبخش 12اسلام12حق12نام شیعه 12بار در قرآن آمده نام امام هم 12 بار در قرآن آمده 12ساعت12بماه12 وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ به علم ریاضی قرآن سربازانه مهدی 385 شیعه 385 اسلام پیامبر385فقط دین اسلام 385پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 385 شیعه 385 والله اگر اسم داداش شما 385 میشد برایم فرقی نمیکرد زهرا اگر نشست علی هم به پیش رفت الحق علی به خواستگاری خویش رفت زهرا همان علی ست ولی در پس حجاب داماد کیست اسوة زهد و اطاعت است شغلش دو کار، حفر قنات و زراعت است مهر عروس چیست؟ زمین است و چار نهر مهر دگر؟ به عرصة محشر شفاعت است داماد را هنر چه بود غیر این دو کار؟ شیر خدا به بیشة سرخ شجاعت است در بین این دو یار چه خطی است مشترک؟ زهد و نماز و صبر و رضا و قناعت است شیرینی همارة این زندگی ز چیست؟ مهر و وفا و عاطفه، ساعت به ساعت است امشب شب سرور خدا و پیمبر است امشب به جمع حور و ملک شور دیگر است امشب فرشتگان همه سرمست و پای کوب جبریل هم چو گل پر و بالش معطر است امشب تمام ارض و سماوات هر چه هست بزم سرور ذات خداوند اکبر است امشب ستارگان همگی نقل مجلس اند دامان سبز رنگ زمین پر ز اختر است امشب شب ولادت سادات عالم است امشب شب عروسی زهرا و حیدر است *امشب به عرش زمزمة شادی علی است امشب شب مبارک دامادی علی است پیغمبران تمام امم را خبر کنید امشب همه به سوی مدینه سفر کنید اسفند دود کرده و مشعل به روی دست از چار سو به چهرة مولا نظر کنید خوانید بر علی همگی مدح فاطمه شب را به دور حجرة زهرا سحر کنید قرآن به دست دور و بَر ناقة عروس تطهیر و قدر و سجده و کوثر ز بر کنید بر حفظ این امانت پیغمبر خدا امشب دعا به جان علی بیشتر کنید **بنت اسد که بوده ملک دست بوس تو عیدی بده که فاطمه گشته عروس تو این مهر و مه که هر دو شریف و مکرّمند با نورشان محیط به عرش معظّمند پیش از وجود خلقت، تا بعد روز حشر با هم هماره بوده و پیوسته با هم اند پیش از هبوط آدم و حوا در این زمین امّ و اب و سلالة حوا و آدمند منظومة مبارکة آسمان وحی مصداق نور و معنی آیات محکم اند محصول این زفاف بود یازده پسر عالم فدایشان که امامان عالم اند **اولادشان به روی زمین بی شماره اند در چشم کل عرش نشینان ستاره اند عقدی که بسته بود خداوند لایزال تبدیل شد به شام زفاف و شب وصال جبریل ساربان شده و ناقة عروس آمد به سوی بیت علی با دو صد جلال یک سو زمام ناقه گرفته، ز یک طرف چون سایه بان گشوده به فرق عروس بال وقتی ز روی فاطمه مولا کشد نقاب
جا دارد ار به مأذنه گوید اذان بلال خورشید رقص می کند امشب در آسمان مه چون هلال خم شده در بزم دو حلال **جشن سرور عترت و قرآن مبارک است وصل دو بحر لؤلؤ و مرجان مبارک است داماد کیست اسوة زهد و اطاعت است شغلش دو کار، حفر قنات و زراعت است مهر عروس چیست؟ زمین است و چار نهر مهر دگر؟ به عرصة محشر شفاعت است داماد را هنر چه بود غیر این دو کار؟ شیر خدا به بیشة سرخ شجاعت است در بین این دو یار چه خطی است مشترک؟ زهد و نماز و صبر و رضا و قناعت است شیرینی همارة این زندگی ز چیست؟ مهر و وفا و عاطفه، ساعت به ساعت است **مهر عروس زیرلب آهسته یا علی است کل جهاز او زره مرتضی علی است این هر دو زوج کآمده قرآن به شأنشان داده خدا به خیل ملایک نشانشان جبریل جای دسته گل از جانب خدا تطهیر هدیه آورد از آسمانشان کردند سر اگر چه سه شب در گرسنگی رمز نزول سورة دهر است نانشان اطعامشان برای خداوند بود و بس اینجا خداست مفتخر از امتحانشان خلق جهان به پیروی این دو زوج پاک باغ جنان شود به حقیقت جهانشان **نه سال زندگانی شان عمر عالم است دانشگه تمام کمالات آدم است تا مهر و ماه در یم هستی شناورند عالم پر از سلالة زهرا و حیدرند محصول این عروسی و این عقد با شکوه دو قرص آفتاب، دو تابنده اخترند گر نیک بنگری دو محمد، دو فاطمه یا دو کتاب وحی خدا یا دو کوثرند سوگند می خورم به اَب و اُم و جدشان کاین چارتن ز خلق دو عالم نکوترند آن دو پسر به آدم و ذریه اش پدر وین دو به شیعه تا ابدالدهر مادرند **جان تمام عالم خلقت فدایشان "میثم"بگو قصیده به مدح و ثنایشان غلامرضا سازگار شعر ازدواج حضرت امیر المومنین (ع)وحضرت زهرا(س):
یدالله فوق ایدیهم
دست خدا چو دست به سوی خدا گرفت در اصل مصطفی زعلی اذن را گرفت دیدند خواستگار علی بود ظاهرا" یک روح بود عشق ولی در دوتا بدن زهرا اگر نشست علی هم به پیش رفت الحق علی به خواستگاری خویش رفت زهرا همان علی ست ولی در پس حجاب غیر از بلی چه چیز به حیدر دهد جواب؟ توحیدری و هرچه که فریاد زد سروش
پیدا نشد برای تو در عرش ساق دوش بی ساق دوش آمده بر دوش ذوالفقار دست خدا نموده به پا کفش وصله دار دنیا شنید گرچه ز لب های مصطفی در اصل خطبه خواند برای شما خدا چون در شب زفاف شما فرش می شود با این دلیل عرش خدا عرش می شود سابیده اند قند ستاره به تور ابر در عقد هم شدند دوتا رشته کوه صبر زَوّجتُ عشق جزء سپاه علی در آ اَنکَحتُ فاطمه به نکاح علی در آ از تو بهشت تا که جوابت بلی شود با تو علی میان خلایق علی شود در بند تو زده پدر خاک را خدا عقد تو کرده جمله ی "لولاک" را خدا کردند اشک های علی را محاسبه مهریه ی تو آب شد عندالمطالبه آتش گرفت علقمه و نیل گُر گرفت هذاموکّلی پر جبریل گُر گرفت دم رفت توی سینه ولی بازدم رسید دست علی و فاطمه کم کم به هم رسید...
بلبلى شد نغمه خوان از ساز عشق
با گلى گويد به شادى راز عشق
مىیدهد از عشق يك عاشق خبر
رونمايد عاشقى را، در سحر
از دو گل گويد سخن آن باخبر
تا شود با اين خبر يك باهنر
گوهرى دارد نبى، نام آشنا
آنكه باشد معدن مهر و وفا
نام او را فاطمه، احمد نهد
عاشقى را هر قدم يادش دهد
عاقبت بالغ شود آن نوبهار
گو كه آيد ميوه اش آنجا به بار
هر كسى گرد برايش خواستگار
زين سبب آيد به سويش بيقرار
چون دلش خواهد شود داماد گل
مى رود رو سوى او با ياد گل
ليك احمد با خيال بو تراب
مي كند هر خواستگارش را جواب
او به هر كس اين چنين گويد سخن
نغمه اى خوش آورد در اين چمن
اى برادر، از كلام من مرنج
فاطمه باشد در اين عالم چو گنج
منتظر هستم رسد فرمان ز حق
تا بيابم بر وصالش مستحق
هر كسى آمد سخن بود اين چنين
اين سخن جارى شد از سلطان دين
مصطفى هر جا چو يك مرد بشير
مى كند تنها اشارت بر امير
فاطمه را با على هم خانه ديد
آن دو را در خانه، هم پيمانه ديد
هر صحابى، زين سبب شد نااميد
بى گمان در گوشه اى تنها خزيد
![]() عاقبت يارى رود سوى على
گويد او را، اى تويى ما را ولى
هرچه گشتم در بيابان يا كه شهر
كس نديدم لايق زهرا به دهر
جز تو كس با فاطمه همشأن نيست
بنده اى زيباصفت در شهر كيست؟
مصطفى هر جا اشارتها كند
پرده ها بر اين عبارتها كند
نام تو در پرده ها گويد به شوق
مى كند با نام تو در خانه ذوق
پس گذار اين دم، به سويش پا به پيش
تا شوى با مصطفى فاميل و خويش
مهر زهرا را به عالم چون كمند
بى گمان در اين زمان بر خانه بند
مرتضى تا اين سخن از او شنيد
برق شادى از دو چشمانش جهيد
زين سبب سوى نبى گردد روان
عشق خود را مى كند در دل نهان
گو به پايش اين زمان زنجير هست
دست و پايش را كسى با چرم بست
عقل، مى گويد على، آنجا نرو
ليك دل گويد على، سويش برو
عقل، گويد شرم كن در اين مدار
دل ولى گويد رسان خود را به يار
زين كشاكش مرتضى حيران شود
بى گمان در گوشه اى نالان شود
با چنين حالى رسد بر سر درش
او نبيند هيچكس را در برش
پس به در كوبد در ايندم شرمسار
سوى در آمد نگارش با وقار
مصطفى گويد، كه باشد پشت در؟
اين چنين در را بكوبد با نظر؟
مرتضى گويد منم، آن بنده ات
من على هستم، همان شرمنده ات
آمدم اينجا براى كار خير
زين جهت اينجا شدم چون مرغ طير
مصطفى در را به رويش باز كرد
راز خود را با دلش دمساز كرد
مى نشيند در كنارى سر به زير
گو به زنجيرش شود اينجا اسير
مى كند احمد به حيدر يك نگاه
روى او را ديده چونان روى ماه
چهره از شرمندگى چون خون، شود
بىگمان چون لاله اى گلگون، شود
قطره هايى از عرق روى جبين
مى درخشد قطره ها همچون نگين
مصطفى لبخند خوش دارد به لب
اين چنين گويد به او با تاب و تب
يا على جان، حاجتى دارى بگو؟
خود نما اين راز را در خانه رو
مرتضى گويد سخن اينجا يواش
راز خود را مىكند اينگونه فاش
گو سخن آيد برون از قلب چاه
قطع گردد هر سخن در بين راه
عاقبت گويد به احمد اى حبيب
اى كه بر دردم تويى هرجا طبيب
مهر زهرا بر دلم اينجا نشست
عشق او را در درون سينه بست
زين سبب خواهم نمايم اهتمام
نيم ايمان را كنم اينجا تمام
مصطفى گويد جوابش را به شور
يا على، اى جان من در هر حضور
فاطمه دارد به وصلش اختيار
تا گزيند از براى خود نگار
بايد او، در اين جهان با حساب
همسرش را خود نمايد انتخاب
مىروم رو سوى او در اين زمان
تا نيازت را گذارم در ميان
مىرود احمد به سوى دخترش
اين چنين گويد سخن با گوهرش
فاطمه، اى جسم و جانم در جهان
اى كه هستى بر تنم روح و روان
مرتضى آمد كنارم در حرم
منتظر باشد كنى بر او كرم
او تو را خواهد براى ازدواج
زين سبب دارد به تو او احتياج
پس جوابت را برايم باز گوى
اين رضايت را به يك آواز گوى
از خجالت فاطمه بى تاب شد
چهره اش از شرم خود پرآب شد
مىكند در آن مكان خندان سكوت
گو بود آن گوشه در حال قنوت
حال او را تا نبى اينگونه ديد
نور اميدى به جان او دميد
گويد او را، حال تو خود صد نداست
اين سكوتت يك نشانى بر رضاست
بعد از اين گردد روان سوى على
تا بگويد راز بانوى على
يا على، بشنو، زيارت اين نويد
اذن وصلت، از عزيز ما رسيد
كن مهيّا جشن وصلت را سريع
تا كنم بر وصلتان فكرى بديع
مصطفى از وصلشان دلشاد شد
كار دين با وصلشان آباد شد
هر دلى در سينهاش آرام شد
بیگمان با وصل آن دو رام شد
عشق، آخر تيشه زد بر ريشه اش
تيشه زد بر ريشه انديشه اش
زين سبب با عشق آن گل زنده ماند
تا ابد بر جانمان پاينده ماند
قصه را پايان دهم با نام عشق
هست جانم تا ابد در دام عشق
رفته بودم دیدن اهل قبور آخر این هفته جشن ازدواج ما به پاست شعرجالب دیگر برای ازدواج(حتما تا آخربخوانید) بشنو از من چون حکایت می کنم از جدایی ها شکایت می کنم کز تجرد تا مرا ببریده اند از شعورم بارها پرسیده اند چند سال پیش استادان فن در خلال گفتگوهایی به من منعکس کردند این اخبار را این خبرهای مسرت بار را ازدواج از روزگاران الست از فنون انتحاری بود و هست جمعی از نام آوران عهد دور کاین زمان هستند از اهل قبور دل به کار ازدواج انداختند پرچم این کار را افراختند ازدواج از اول این جوری نبود زن ذلیلی نیز مجبوری نبود ازدواج این قدرها مشکل نبود در جوانان این قدر دل دل نبود بله های دختران هنگام عقد مرتبط با خط ایرانسل نبود مهریه این قدرها سنگین نبود چهره ی دامادها غمگین نبود قیمت کل جهاز دختران بود تنها در حدود صد قران بین زن یا مرد سالاری نبود از کتک کاری، نه! آثاری نبود هیچ کس پایش چنین لنگان نبود زیر چشمش جای بادمجان نبود مرد بودن هیچ رسوایی نداشت کله ها ربطی به دمپایی نداشت گفته اند این حرف ها را دیگران در خصوص ویژگی های زنان این که پر مهرند در کل فصول سخت بیزارند از ماشین و پول سخت محتاطند در رانندگی عینهو ابرند در بارندگی مرتبط هستند با کفش و لباس دوست می دارن مرد با کلاس مدتی در پخت و پز نام آورند بعدها در کونگ فو جام آورند مدتی شمشیرباز ماهرند چند وقت بعد آرایشگرند گرچه بیزارند از مرد ببو سخت می ترسند از اسم هوو اغلب آنان رفیق همسرند عاشق چشمان مادرشوهرند صد هنر می بارد از انگشتشان جان مردان هست اندر مشتشان کار نیکو کردن از پر کردن است کار زن ها خوب غرغر کردن است وقتی از بی پولی ات غر می زنند گوییا بر فرقت آجر می زنند ((زن بلا با شد به هر کاشانه ای بی بلا هرگز نگردد خانه ای آن چه شیران را کند روبه مزاج ازدواج است ازدواج است ازدواج)) طبل ما را زد چنین دستان زن ((گر تو بهتر می زنی بستان بزن ))
نظرات شما عزیزان: الله 18 سلطان 18 جانشین 18 مکتب18 جانشین 18 بدین 18 الله 18+64 دین = 82 امام 82 مهدی 82 جانشین حضر ت محمد ابن عبدالله 110 علی 110 جانشین اصلی آخرین پیامبر الهی 110 خلیفه اول امام واقعی امشب شب قدرمی باشد23مهدی23رهبر23 طبیب23 الگوی 23جهان اسلام 23جانشینه 23 اصلی23ناب الله23 آئین23ملائک سنگ کیسه صفرا اگه می خوای نمیری نخور نمکو روغنو شیرینی قی کردن بهترین دوای جسم میباشد قی کردن از تجمع سنگ در کیسه صفراء جلو گیری می کند وقتی کیسه صفرا پر ش به ابجد53 صلوات برمحمد53 احمد 53 علی26+27 فاطمه = 53 آل طاها آل یاسین53امام جانشین پیامبر53 شهید 319 اسلام واقعی 319 شهید 319 دین ناب محمد علی 319راه الهی الله 319 شهید 319 فلسفه دین 3319 سردار سلیمانی آیا وقت آن نرسیده تا جنایتکاران را سر جایشان بنشانیم نام تو اسم اعظم پروردگار است منتخب رسول ابن عم نبی عم یتساءلون عن نباء العظیم الذی هم فیه مختلفون ثم دین الله اصل اسلام 59 مهدی 59 دین واقعی اسلام 59 دین الله شیعه59 شیعه اصل اسلامه59دین واقعی اسلام59 چرا هفت حرف در سوره ی حــمــد نیست؟ «ث ، ج ، خ ،ز ، ش ، ظ ،ف» ظالم عالم مقصر عالم کیست بدبخت عالم کیست مذهب عالم کیست 740اندیشه شیطان740مقصرعمر740 مذهب الله محمد53فاطمه علی53سعادتمند ترین 53اهل بیت پیامبر53احمددین نمونه الله 53 53دین کامل الله 53 چرا هفت حرف در سوره ی حــمــد نیست؟«ث ،ج ،خ ،ز،ش،ظ،ف» قدرت علمی امام مهدی میتواند عرش رابه لرزه درآو رهبر آسمانی الله 59مهدی 59آخرین امام دین اسلام59 دین الله 34+25 اصل اسلام=59 مهدی59دین واقعی اسلام59 دین۶۴ الله محمدعلی۶۴جانشین محمدعلی۶۴دین۶۴الله محمدعلی۶۴تنها برگزیده دین۶۴نماینده غدیری۶۴ اصحاب یمین بیماری های سگ مهمترین بیماری سگ میرینه تو خونه بوگندشم میمونه فرمانده دلاور دین اسلامی 110 علی 110 دین الهی 110ریاضی در قرآن فضائل امام علی از نظر دشمنان امام علی کشته شدگان بت پرست که به دست با کفایت مولاء علی در جنگها بدر احد خندق تبوک و فتح مکه کشته شد زهرای اطهر زان سبب گفته در قرآن تمام آیه ها حق با علیست |
تير 1400 4
خرداد 1400 3 ارديبهشت 1400 2 فروردين 1400 1 اسفند 1399 12 بهمن 1399 11 دی 1399 10 آذر 1399 9 آبان 1399 8 مهر 1399 7 شهريور 1399 6 مرداد 1399 5 تير 1399 4 خرداد 1399 3 فروردين 1399 1 خرداد 1396 3 ارديبهشت 1396 2 فروردين 1396 1 اسفند 1395 12 بهمن 1395 11 آبان 1395 8 مهر 1395 7 شهريور 1395 6 مرداد 1395 5 تير 1395 4 خرداد 1395 3 ارديبهشت 1395 2 فروردين 1395 1 اسفند 1394 12 بهمن 1394 11 دی 1394 10 آذر 1394 9 آبان 1394 8 مهر 1394 7 شهريور 1394 6 مرداد 1394 5 تير 1394 4 خرداد 1394 3 ارديبهشت 1394 2 اسفند 1393 12 بهمن 1393 11 دی 1393 10 آذر 1393 9 آبان 1393 8 مهر 1393 7 شهريور 1393 6 مرداد 1393 5 تير 1393 4 خرداد 1393 3 ارديبهشت 1393 2 فروردين 1393 1 اسفند 1392 12 بهمن 1392 11 |